جستجو
-
۲تصویر
شکایت خواجه غوکز از زن کلدانی، ۱۳۲۷ ق
شکایت خواجه غوکز، پسر خواجه میناس تاجر باشی، به کاشف السلطنه، رئیس مجلس محاکمات وزارت خارجه، درباره مزاحمت زن کلدانی و تهدید به کشتن وی در صورتی که بار دیگر در خانه یا خیابان مزاحمش شود؛ همراه با پاکت
-
۴تصویر
اسناد مربوط به لقاء خانم
میرزا ابوالحسن تبعه اسلامبول که در کردستان فرزندانی دارد در مکه فوت کرده است و پس از فوت او، همسرش، لقاء خانم، با شیخ ابراهیم ازدواج کرده و به همین دلیل حق حضانت او بر بچههایش ساقط شده است و برای فرزندانش قیم تعیین کردهاند. حاجی محمد، قیم ورثه ابوالحسن، از لقاء خانم شکایت کرده چون او قیمومیت نامه را که برای فرزندان میرزا ابولحسن پس از ازدواج مادرشان تعیین قیم کرده باطل دانسته و املاک را که در اختیار قیومین بوده متصرف شده است.
-
۱تصویر
عریضه بابا گنجه محمداوف به کنسولگری روس، ۱۳۳۸ ق
عریضه بابا گنجه محمداوف به کنسولگری روس درباره عریضه حاجی جواد و امضا گرفتن از نویسنده در حال بیماری برای تقسیم املاک میان وراث، حذف سهم مرحوم صغری خانم، دختر آقا مشهدی نجف مرحوم، که قرار بوده به همسرش سلیمان بیک برسد، تصرف دارایی های نویسنده از سوی حاجی جواد و آقا رضا، سهم مادر مرحومه آقا رضا و همسر نویسنده؛ درباره سهم آقا حسن (یک سهم شراکت و ارثیه مادری)، و تقاضا از کنسولگری برای صورت صحیح اموال شراکتی؛ گزیده متن: «حضور جنرال قونسولگری دولت روس مقیم دارالسلطنه تبریز کوپیه مقام منیع سفارت سنیه روس مقیم طهران، کوپیه عریضه حاجی جواد در ۲۵ شهر حال به این بنده رسید و قرائت شد. بنده از آن...
-
۲تصویر
شکایت از حسین رئوف بیگ و اردوی عثمانی، ۱۳۳۳ ق
شامل عریضهای به مجلس در شکایت از تعدیات حسین رئوف بیگ و اردوی عثمانی در منطقه کرند از جمله خراب کردن روستاها، اعزام چهارصد نفر سرباز به اسم مجاهد به اردو، حبس سالار افخم و مجازات سادات کرندی، دستگیری و اعدام مردم ایل کلهر، سنجابی، و گوران، و تصاحب پنجاه نفر از زنان خانوارهای ساکن در اطراف کاروانسرای کرند تحت عنوان دزد بودن این خانوادهها؛ و عریضهای به وزارت خارجه درباره تعدیات حسین رئوف بیگ و اردوی عثمانی به اهالی سرحدات و حمله اسمعیل حقی بیگ به طایفه سنجابی، تخریب و آتش زدن روستای حجیم شیر، قتل کدخدا و سه مرد و دو زن روستایی، و ربودن احشام، و درگیری سواران سنجابی با سپاه اسمعیل حقی بیگ،...
-
۵تصویر
عریضههای خورشید خانم، ۱۳۲۵ ق
عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...